جنگ اسرائیل و ایران به سه عامل بزرگ بستگی دارد!
وکس: شب گذشته، اسرائیل با ایران وارد جنگ شد - حملهای هوایی که رهبران ارشد نظامی و دانشمندان هستهای ارشد ایران را هدف قرار داد. این حملات یک پیروزی تاکتیکی برای اسرائیل بود: سران کل ارتش ایران و سپاه در ساعات اولیه کشته شدند و پدافند هوایی ایران ضربه بزرگی خورد. اسرائیل تلفات کمی متحمل شد، اگر نگوییم هیچ، و البته هیچ حمله تلافی گرانه بزرگی هم بلافاصلهای از سوی ایران متحمل نشد.
اما بعد از ظهر جمعه، ایران رگباری از موشکها را در سراسر اسرائیل شلیک کرد که پدافند گنبد آهنین اسرائیل را در هم شکست. در حالی که دامنه کامل حمله متقابل هنوز مشخص نیست، این امر تأکید میکند که در این جنگ - مانند هر جنگ دیگری - چیزهای زیادی وجود دارد که ما در روزهای اولیه نمیدانیم تا با اطمینان در مورد پیشبینی چگونگی پایان اوضاع صحبت کنیم.
مقامات اسرائیلی میگویند که این حملات برای روزها، اگر نگوییم هفتهها - ادامه خواهد داشت - به معنای نگاهی به جنگ منطقهای بیپایان برای آیندهای قابل پیشبینی. در این مرحله، درک واقعی آنچه اتفاق میافتد تقریباً غیرممکن است.
آنچه ما از تاریخ میدانیم که تأثیر کامل حمله اسرائیل به ایران سالها طول خواهد کشید تا آشکار شود. کریم سجادپور، متخصص ایران در بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، مینویسد: «این [حمله] میتواند از بمب هستهای ایران جلوگیری کند یا آن را تضمین و تشویق کند. میتواند رژیم [ایران] را بیثبات کند یا آن را تثبیت کند.»
به نظر من، حداقل سه سوال کلیدی وجود دارد که نقش مهمی در تعیین نتیجه این درگیری ایفا خواهند کرد. آنها عبارتند از:
-آیا هدف اسرائیل همانطور که گفته شده محدود به تخریب برنامه هستهای ایران است، یا این نیز یک عملیات تغییر رژیم است؟
- ایران تا چه حد توانایی حمله متقابل را دارد؟
- این موضوع چگونه بر تفکر ایران در مورد دستیابی به بمب هستهای تأثیر میگذارد؟
در حال حاضر، همه این پرسش ها بیپاسخ هستند. اما تلاش برای ارزیابی آنچه میدانیم میتواند به روشن شدن آنچه هنگام تلاش برای فهمیدن پیامدهای وقایع روز گذشته به دنبال آن باشیم، کمک کند.
چندین دهه است که اسرائیل برنامه هستهای ایران را به عنوان یک تهدید وجودی برای بقای خود توصیف کرده است.
هیچگاه کاملاً مشخص نبود که آیا ایران به واقع متعهدانه پیگیر دستیابی به سلاح هستهای است یا صرفاً در صورت احساس خطر، خواهان دستیابی سریع به آن است. اما مراحل و روند کار - مانند ساخت سانتریفیوژهایی که میتوانند اورانیوم غنیشده با غلظت بالا تولید کنند - تا آخرین لحظه یکسان هستند، و همینطور زمانی که مسلماً برای متوقف کردن برنامه ساخت بمب با قهوه قهریه خیلی دیر و محدود است. از دیدگاه اسرائیل، به یک رژیم مذهبی که از گروههای تروریستی که اسرائیلیها را میکشند - مانند حماس و حزبالله - حمایت میکند، به سادگی نمیتوان اجازه داد که سلاح هستهای تولید کند. به همین دلیل، اسرائیل چندین دهه است که تهدید به حمله هوایی به برنامه هستهای ایران را مطرح کرده است.
دیشب، اسرائیل به این تهدید عمل کرد. مقامات اسرائیلی این حملات را ناشی از تهدید «قریبالوقوع» توسعه هستهای ایران توصیف کردهاند، و یکی از این مقامات به بیبیسی گفت که ایران میتوانست «ظرف چند روز» بمب بسازد. موضع اسرائیل این است که توسعه هستهای ایران هیچ انتخاب و چاره ای برای شان باقی نگذاشت: انتخابی بین حمله امروز یا حمله أر آینده به ایران مسلح به سلاح هستهای .
هنوز نمیدانیم که این ادعاها تا چه اندازه درست هستند (و شاید هرگز هم نخواهیم دانست). اما آنچه میدانیم این است که بین توجیه اسرائیل برای حملات و اهداف واقعی که مورد اصابت قرار گرفتهاند، تفاوت وجود دارد.
هرگونه تلاشی برای فلج کردن برنامه هستهای ایران به شدت بر دو هدف متمرکز خواهد بود: تأسیسات غنیسازی هستهای در نطنز و فردو. در حالی که اسرائیل دانشمندان هستهای ایران را هدف قرار داد، به نظر نمیرسد که تأسیسات فیزیکی از بین رفته باشند. اسرائیل به نطنز حمله کرد، اما ارزیابیهای اولیه کارشناسان نشان میدهد که فقط خسارات محدودی وارد شده است. و هیچ مدرکی، حداقل به طور علنی، وجود ندارد که نشان دهد فردو در دور اول حمله مورد اصابت قرار گرفته است.....
نظرات
ارسال یک نظر