چرا آمار جرم و جنایت در میان مهاجران افغان بالاست؟!

 


نشنال اینترست:در سال 2014 ، هنگامی که موج پناهندگان به غرب اروپا سرازیر شد ، شهروندان و مقامات با سخاوت و خوشرویی با تازه واردان برخورد کردند.  گروه بزرگ پناهندگان خسته از قطارها و اتوبوس ها بیرون ریختند و با  لباس و غذا به استقبال آنان رفتند. روی پلاکاردهای استقبال کنندگان که در دست داشتند عبارات خوش آمد گویی نوشته شده بود
این ماه عسلی بود که نمی توانست دوام بیاورد. برخی مشکلات از قبل پیش بینی شده بود. از جمله این که تازه واردان به زبانهای محلی  نمی توانند صحبت کنند و ممکن است بابت این امر آسیب ببینند. یا احتمالاً زمان زیادی طول خواهد کشید تا جایگاه خود را در جامعه پیدا کنند و درگیری های قومی ، مذهبی و فرقه ای خود را به همراه داشته و باعث درگیری شده و وارد نبرد با یکدیگر شوند. همه این موارد اتفاق افتاد اما همانطور که آنگلا مرکل قول داد و با عبارت معروفش : ما می توانیم قابل، کنترل بود
اما موارد و مشکلاتی وجود داشت که قابل پیش بینی نبود و البته قابل تحمل نیز نبود .تعداد زیادی از تجاوزات جنسی توسط پناهندگان علیه زنان محلی انجام می شد. اینها از نوع سوء تفاهم فرهنگی به شمار نمی آمدند ، بلکه شرورانه بودند ، بدون حمله مقدماتی به دختران و زنان تصادفی و اغلب توسط گروه ها یا دسته های مردان جوان انجام می شد. در ابتدا ، این حوادث کم اهمیت جلوه داده شد و یا به هیاهو ختم نشدند - هیچکس نمی خواست به جناح راست بهانه و دست مایه ای برای اغتشاشات ناسیونالیستی بدهد. امید این بود که این موارد تنها ناشی از یک گروه کوچک مشکل ساز باشد. با افزایش حوادث و بسیاری از آنها در ملاء عام یا به دلیل آنکه مردم در توقف حمله یا کمک به قربانی مشارکت کردند و به دلیل رسیدگی به پرونده ها ، دادگاه ها شروع به صدور احکام کردند ، این موضوع نمی تواند دیگر لاپوشانی شود.

و با تأیید رسمی و گزارش عمومی ، یک نتیجه عجیب و گیج کننده ظاهر شد. بیشتر حملات توسط پناهندگان و از سوی یک ملیت خاص انجام شده بود : افغان ها

در واقع افغانها حتی نباید بخشی از موج پناهندگان باشند آنهم نه در این تعداد زیاد. این سوری ها بودند که انتظارشان کشیده می شد. افغانستان ، محل درگیری های طولانی مدت و مزمن ، دیگر در فهرست رسمی پناهندگان نبود. با این حال ، مقامات اروپایی و عموم مردم همدل بودند و می توانستند بفهمند که چرا افغانها می خواهند کشوری را ترک کنند که مملو از بمب گذاری های انتحاری ست و از هر فرصت و آینده ای تهی است. همچنین ، اروپایی ها احساس مثبت اولیه ای نسبت به افغانستان داشتند. بسیاری از اروپایی ها در قدیم سواراتوبوس های افسانه ای آنجا داشتند. از آن کشور عبور کرده و خاطرات خوبی از مردم دوستانه و مهمان در این کشور شده بودند. بعداً همه برای از دست دادن بوداهای بامیان عزادار شده بودند و نسبت به مردم فقیری که تحت حکومت طالبان رنج می بردند ، ابراز تأسف کرده بودند.اما به سرعت آشکار شد که چیزی اشتباه است . این مردان جوان افغانی جنایات جنسی بیشتری نسبت به سایر پناهندگان مرتکب می شوند. حتی در مقایسه با کسانی که از کشورهایی به همان اندازه عقب مانده بودند آماده بودند... . 
برای من این تنها یک موضوع  برای نوشتن یک مقاله جالب نیست. در مورد مسائل مربوط به پناهندگان در طول زندگی حرفه‌ای ام ، از اردوگاه‌های پاکستان در طول اشغال افغانستان ، دریمن ، سودان ، تایلند ، اتیوپی ، جیبوتی ، لبنان ، بوسنی ، نیکاراگویه و عراق ، با پناهجویان کار و زندگی کرده‌ام . اما در هیچ کجا با پدیده‌ای مثل این برخورد نکرده بودم . من پناهندگانی را دیدم که در شرایطی گرفتار شده بودند که آنان را در برابر تجاوز ، توسط نگهبانان اردوگاه یا سربازان آسیب‌پذیر کرده بود. این چیز جدیدی بود . علاوه بر این ، زندگی شخصی و حرفه‌ای من با بسیاری از دوستان افغان سپری شد. .

منبع و ادامه: نشنال اینترست



منبع و ادامه: نشنال اینترست

 

 

نظرات

پست‌های پرطرفدار