امواج بلند پناهجویان ایرانی به سوی اروپا!
نشنال اینترست : بحران بعدی پناهنجویان پیش رو ،موج پناهندگی برخاسته از اوکراین را بی اهمیت می کند.رهبران اروپایی معتقدند که پس از امواج پی در پی پناهندگان سوری و اکنون اوکراینی به ظرفیت کامل رسیده اند. اما اینک از سوی ایران ، امواج بلندتری از مهاجران ممکن است در افق ظاهر شود.
پناهندگان اوکراینی همچنان از حمله های روسیه فرار می کنند ، اما مانند آنچه در سوریه پیش آمد ، جریان اوکراین تصادفی نیست. ولادیمیر پوتین ، مانند همتای خود سوریه ، بشار اسد ، به عمد غیرنظامیان را هدف قرار داده است تا آنان را به فرار ترغیب كند. این روند می تواند با فشار آوردن به اروپا ،امتیازهاییبه طرف مقابل بدهد. به گفته سازمان ملل متحد ، جنگ اوکراین پبشتر بیش از سه میلیون پناهنده ایجاد کرده است ، و به نظر می رسد که داده ها شامل کسانی نیستند که به سمت شرق یعنی به ارمنستان و آسیای میانه گریخته اند. هزینه های زندگی به طور قابل توجهی در این کشورها ارزان تر است. این امر در طی چند هفته ، اوکراین را به یکی از کشورهای برتر ارسال کننده پناهنده در جهان ، پس از سوریه و ونزوئلا تبدیل کرده است.
اوکراین ممکن است برای مدت طولانی این تمایز را حفظ نکند. سوریه 17.5 میلیون نفر جمعیت و ونزوئلا 28.4 میلیون جمعیت دارد.جمعیت اوکراین 44.1 میلیون است. با این حال ، جمعیت ایران تقریباً دو برابر اوکراین است و بی ثباتی در افق دیده می شود.
تغییر رژیم به ایران در حال پدیدار شدن است ، نه به دلیل جهان خارج بلکه به این دلیل که علی خامنه ای رهبر فعلی ایران پیر و فانی است. در حالی که گمانهزنیها مبنی بر اینکه خامنهای بهمنظور آسانتر کردن مسیر جانشینی، راه ابراهیم رئیسی را به سمت ریاستجمهوری مدیریت کرد، اما انتقال آرام قدرت قطعی نیست.خامنه نه اعتبار مذهبی و نه کاریزما را که سلف وی ، آیت الله روح .الله خمینی ، داشته است ، ندارد. کلام او دیگر پس از مرگ وی نافذ نخواهد بود
پیچیده تر کردن بحث جانشینی نشان می دهد که این موقعیت چقدر سودآور است. خامنه ای فاسد است. در طول سی و سه سال دوره تصدی خود ، او میلیاردها دلار از طریق سازمان های تجاری که کنترل می کند جمع آوری کرده است. صعود به مقام رهبری ایران نه تنها به این دلیل که از محدودیت های دموکراسی دور می شود (مقام رهبر در بالاترین جایگاه و جدا از همه مواضع منتخب در ایران ایستاده است) بلکه ثروت گسترده ای نیز در اختیار دارد. با توجه به اینکه چنین انتقال هایی به ندرت اتفاق می افتد ، یعنی روند نادری ست . بادرگذشت خامنه ای دومین انتقال در بیش از چهل و سه سال گذشته انجام می شود.بنابرایت برای تصرف چنین جایگاهی هیچ انگیزه ای برای صبوری وجود ندارد. بلکه هر شخصیتی که جاه طلب باشد، راه خود را در پیش میگیرد و به جمع افراد و گروه های بی ثبات کننده ها می پیوندد.
سپاه پاسداران نیز به این غوغا می پیوندد. در سال 1989، مراکز مختلف قدرت ایران دقیقاً به دلیل ضعیف بودن خامنهای با او سازش کردند. خامنه ای کمبود پایگاه سیاسی را با ایجاد رابطه همزیستی با سپاه جبران کرد: او در برابر هر گونه محدودیت معنیدار بر قدرت مقاومت میکرد و از او حمایت شد تا کنترل خود را بر رقبای سیاسی تثبیت کند. سپاه پاسداران که خود را نیز به اندازه صدها میلیارد دلار زیر سایهحکومت خامنه ای ثروتمند کرده ، نه حاضر است به پادگان ها بازگردد و نه خطر مبارزه سیاسی با رهبر جدید را تهدید می کند. بلکه سپاه سعی خواهد کرد از رسیدن هرکسی که بر او تسلط ندارد به رهبری جلوگیری کند.....
نظرات
ارسال یک نظر