بازنویسی انقلاب ایران
نیو ری پابلیک: در 14 آبان 1357، آشوبگران، تهران را در حالی که هنوز ارتش ایستاده و منسجم بود به آتش کشیدند. شاه از خانهاش در تپههای شمالی شهر، کاخ نیاوران، به ژنرالهایش دستور داده بود: «خون حتی از دماغ یک نفر نریزد».اما پیش از پایان زمستان، محمدرضا پهلوی، آخرین شاهان 2500 ساله ایران، تاج و تخت خود را ترک کرد. مالیخولیا و گوشه گیری شخص شاه به سختی به شخصیت ظالم و «آدمخواران تاجدار» کتاب رضا براهنی شباهت داشت، کتاب پرفروش اواخر دهه 70 که حکومت شاه را به عنوان دوره ای آمیخته از کاخ های غرق در عیاشی و زندان های مملو از جوانان دگراندیش به تصویر می کشید.
کتاب براهنی که توسط ادیبان آمریکایی عرضه شد و بخشی از آن نیز توسط نیویورک ریویو آو بوکز تجدید چاپ شد، حاوی جعلیات بسیاری بود. شاه بدون شک رژیمی سرکوبگر و غیر دموکراتیک را اداره می کرد، اما تحقیر او توسط فعالان حقوق بشر و مطبوعات در دهه هفتاد موج جدیدی از مورخان انقلابی را در برابر او به صف کشید. اندرو اسکات کوپر در اولین کتاب خود، با عنوان پادشاهان نفت: چگونه ایالات متحده، ایران و عربستان سعودی موازنه قدرت را در خاورمیانه تغییر دادند، نگرش تند غرب نسبت به ایران را با اصرار شاه بر حفظ قیمت های بالای نفت مرتبط می داند. در این بین، ظاهراً کوپر تسلیم جذابیت های آخرین خاندان سلطنتی ایران شده است. و جای تعجب نیز نبود: در عصر «تروریسم اسلامی»، شاه، یک مدرنیزاسیون سکولار بود که زبان فرانسه را بی عیب و نقص صحبت می کرد، بنابراین این دلسوزی قابل درک به نظر می رسد.
شاه زمانی از مقایسه خودش با لویی چهاردهم توسط نیویورک تایمز ناخشنود بود. او در پاسخ به چنین مقایسه ای گفت «من رهبر یک انقلاب هستم، اما بوربن روح ارتجاع بود.» پادشاهی که حکومت مطلقه ای را اداره می کرد، آرزو داشت که از او به عنوان یک آزادی خواه یاد شود. کوپر نیز با چنین نظری موافق موافقت می کند - او به لحظه ای در سال 1977 اشاره می کند که شاه زندان های خود را به روی صلیب سرخ باز کرد. عفو بین الملل وجود 25000 تا 100000 زندانی سیاسی را گزارش کرده بود که صلیب سرخ در نهایت حدود 3000 نفر را پیدا کرد. سوابق حقوق بشر شاه به اندازه ای که انقلابیون ایران و یا در واقع رئیس جمهور جیمی کارتر معتقد بودند، بد نبود.
در «سقوط بهشت»، کتاب جدید او درباره آخرین روزهای سلطنت پهلوی، کوپر تلاش میکند تا آخرین پادشاه ایران را بهعنوان یک دموکرات سرخورده به تصویر بکشد، با این استدلال که برنامه آزادسازی شاه که در سالهای پایانی سلطنت او آغاز شده بود، به موقع نبود. حمایت از شاه، تحت فشار مبارزان حقوق بشر، متزلزل شد. کوپر با زیرکی همسر سوم شاه، فرح پهلوی را که در آن واحد یک شخصیت ماری آنتوانت و نجات دهنده یک رژیم فاسد بود، به سمت صحنه اصلی مسابقه سلطنتی سوق می دهد، و همیشه نقش او را در کنار شاه برجسته می کند، اما هرگز اغراق نمی کند.....
نظرات
ارسال یک نظر