تحریم سیرک انتخابات!
لیست بلند بالایی از مشکلات زندگی روزمره مردم ایرانیان را در هم تنیده و تا به امروز هیچ حرکت مشخصی و برنامه معلومی برای دست کم حل کردن برخی از این مشکلات دیده نشده است. سایه تورم و گرانی و مشکلات ساختاری همه اینها را به بیماری غیر قابل علاجی بدل کرده که در هیج عطاری درمانی برایشان نیست.
شوک تحریم سیرک انتخابات از سوی مردم باشعور و غیرتمند ایران، خامنه ای را چنان دچار گیجی نموده است که هذیان می گوید و همچون کودکان، "خرابکاری" خود را توجیه می کند! توجیهاتی که مرغ پخته را به خنده وا می دارد و بیش از پیش آبروی نداشته این روضه خوان سفیه و ترسو را بر باد می دهد (می فرمایند 60 درصد مردم حوصله نداشته اند رای بدهند!). اما کیست که نداند که این رنگ رخساره است که خبر می دهد از سر درون؟
مردم ایران با این "نه" بزرگ و تاریخی، که قرار است در مرحله دوم این سیرک محکمتر تکرار شود، چند گام به پیش برداشتند: افزایش اعتماد به نفس عمومی و شور و هیجانی ناشی از این پیروزی، حس اتحاد و همدلی، امید به آینده و مهمتر از آن کاستن از اعتبار و اعتماد به نفس رژیم تروریستی به گونه ای که دستگاه پروپاگاندای رژیم را مضمحل نموده است. ارتش سایبری آخوندی در خفقان مرگ فرو رفته و دیگر از رجز خوانی برای براندازان خبری نیست.
اما این تازه شروع حرکت اجتماعی مردم ایران خواهد بود. مردم ایران به جهان ثابت نمودند که رژیم آخوندی، چیزی جز یک مجموعه مافیایی فاسد و جنایتکار که جغرافیای ایران را اشغال نموده، نیست. فرقه تبهکاری که از انواع و اقسام انحرافات و فسادهای جنسی گرفته تا فسادهای مالی و فراتر از آن جنایت علیه بشریت را مرتکب شده است و حال برای سایر کشورها رجزخوانی نظامی میکند، بدون اینکه ذره ای اعتبار، مقبولیت و مشروعیت داخلی داشته باشد.
ارتباط دیپلماتیک با این رژیم تروریستی، به مثابه ارتباط دیپلماتیک و رسمی با گروه تروریستی داعش یا یک کارتل مواد مخدر در آمریکای جنوبی است! همانگونه که مثلا در صورت اشغال مکزیک توسط اتحادیه ای از کارتلهای تبهکار و قاچاقچیان مواد مخدر، جامعه جهانی از برقراری ارتباط و به رسمیت شناختن آن رژیم خودداری می کند، همین روال در مورد جمهوری اسلامی نیز صادق است. همانگونه که مردم ایران، اراده خود را، با تحریم فراگیر و سراسری انتخابات، بر دستگاه جنایتکار خامنه ای تحمیل نمودند، این اراده بر جامعه جهانی نیز تحمیل خواهد شد.
اما پس لرزه های داخلی این سلب مشروعیت از نظام اشغالگر آخوندی هنوز آغاز نشده است. آنکه بیش از همه نگران این پس لرزه هاست، بخش واقع بین نهادهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی است که به خوبی می داند چه اتفاقی رخ داده و چه اتفاقاتی در آینده نزدیک رخ خواهند داد! و مشکل اینجاست که سنگ زیرین این آسیا، همان نهادهای امنیتی رژیم هستند. گسلهایی که این زلزله تاریخی ایجاد خواهد کرد، صرفا به ویترین دعواهای سیاسی ختم نخواهد شد و به عمق نهانخانه های امنیتی نیز سرایت خواهد کرد. حتی بعید نیست فصل جدیدی از حذفهای فیزیکی از نوع رییسی را داشته باشیم.
اما مردم ایران راه خود را پیدا کرده اند. بیداری تاریخی ایرانیان رقم خورده است و تاریخ آبستن حوادثی است که به زودی چون تندبادی در سرزمین باستانی و جادویی ایران، سرزمین میترا و آیین مهر، سرزمین همای سعادت، و سرزمین شیر و خورشید وزیدن خواهد گرفت.........
مردم ایران با این "نه" بزرگ و تاریخی، که قرار است در مرحله دوم این سیرک محکمتر تکرار شود، چند گام به پیش برداشتند: افزایش اعتماد به نفس عمومی و شور و هیجانی ناشی از این پیروزی، حس اتحاد و همدلی، امید به آینده و مهمتر از آن کاستن از اعتبار و اعتماد به نفس رژیم تروریستی به گونه ای که دستگاه پروپاگاندای رژیم را مضمحل نموده است. ارتش سایبری آخوندی در خفقان مرگ فرو رفته و دیگر از رجز خوانی برای براندازان خبری نیست.
اما این تازه شروع حرکت اجتماعی مردم ایران خواهد بود. مردم ایران به جهان ثابت نمودند که رژیم آخوندی، چیزی جز یک مجموعه مافیایی فاسد و جنایتکار که جغرافیای ایران را اشغال نموده، نیست. فرقه تبهکاری که از انواع و اقسام انحرافات و فسادهای جنسی گرفته تا فسادهای مالی و فراتر از آن جنایت علیه بشریت را مرتکب شده است و حال برای سایر کشورها رجزخوانی نظامی میکند، بدون اینکه ذره ای اعتبار، مقبولیت و مشروعیت داخلی داشته باشد.
ارتباط دیپلماتیک با این رژیم تروریستی، به مثابه ارتباط دیپلماتیک و رسمی با گروه تروریستی داعش یا یک کارتل مواد مخدر در آمریکای جنوبی است! همانگونه که مثلا در صورت اشغال مکزیک توسط اتحادیه ای از کارتلهای تبهکار و قاچاقچیان مواد مخدر، جامعه جهانی از برقراری ارتباط و به رسمیت شناختن آن رژیم خودداری می کند، همین روال در مورد جمهوری اسلامی نیز صادق است. همانگونه که مردم ایران، اراده خود را، با تحریم فراگیر و سراسری انتخابات، بر دستگاه جنایتکار خامنه ای تحمیل نمودند، این اراده بر جامعه جهانی نیز تحمیل خواهد شد.
اما پس لرزه های داخلی این سلب مشروعیت از نظام اشغالگر آخوندی هنوز آغاز نشده است. آنکه بیش از همه نگران این پس لرزه هاست، بخش واقع بین نهادهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی است که به خوبی می داند چه اتفاقی رخ داده و چه اتفاقاتی در آینده نزدیک رخ خواهند داد! و مشکل اینجاست که سنگ زیرین این آسیا، همان نهادهای امنیتی رژیم هستند. گسلهایی که این زلزله تاریخی ایجاد خواهد کرد، صرفا به ویترین دعواهای سیاسی ختم نخواهد شد و به عمق نهانخانه های امنیتی نیز سرایت خواهد کرد. حتی بعید نیست فصل جدیدی از حذفهای فیزیکی از نوع رییسی را داشته باشیم.
اما مردم ایران راه خود را پیدا کرده اند. بیداری تاریخی ایرانیان رقم خورده است و تاریخ آبستن حوادثی است که به زودی چون تندبادی در سرزمین باستانی و جادویی ایران، سرزمین میترا و آیین مهر، سرزمین همای سعادت، و سرزمین شیر و خورشید وزیدن خواهد گرفت.........
مردم ایران راه خود را پیدا کرده اند
پاسخحذفباور نمی کنم
حذف