چرا رویکرد مبارزه طولانی مدت، روند درستی در اعتراض های ایران است؟

 


هیل : شنیدن صدای اعتراض ها در ایران و هیچ کاری نکردن و بی تحرکی ،دشوار است. دیدن ده‌ها هزار جوان شجاع ایرانی که به دنبال عزت و خودمختاری هستند، برای عامه مردمی که عزت و خودمختاری را امری بدیهی می‌دانند، عجیب است. علت ظاهری اعتراض ها به قدری آشکار وحشتناک است که وجدان را شوکه می کند. زنی که ظاهراً به دلیل پوشیدن لباس نامناسب تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفته است .

و با این حال، احتیاط آشکار دولت بایدن نسبت به اعتراضات، سیاست درستی است. در حالی که این رویکرد نه از نظر احساسی و نه از نظر سیاسی رضایت‌بخش است، گزینه‌های دیگر به طور بالقوه ایران را در مسیری حتی مخرب‌تر قرار می‌دهد.

ضرب المثلی می گوید وقتی دشمن شما اشتباهی می کند، حمله را متوقف نکنید.

هیچ کدام از اینها انکار شجاعت و فضیلت ایرانیانی که به خیابان آمده اند نیست. خشم آن‌ها از ناامیدی‌ و سرخوردگی که سال‌ها ایجاد و انباشته شده است: اقتصاد بیمار ، بیکاری، خدمات عمومی ضعیف . شعار و سیاست «اقتصاد مقاومتی» ایران گروهی فاسد را غنی و ده‌ها میلیون نفر را فقیر کرد. نابرابری در آموزش، ثروت و اشغال مشاغل کاملاً نمایان است. برخلاف همسایگان ، ایران از برکت ثروت نفت آنچنان بهره نمی گیرد. به همین ترتیب، گاز طبیعی آن تا حد زیادی مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. آب به طور فزاینده ای کمیاب شده و اقدامات حکومت ایران در داخل و خارج از کشور بسیاری از ایرانیان را مستاصل کرده است. می توان اعتراضات کنونی را محصول یک لغزش طولانی در بهبود استاندارد زندگی در ایران دانست. 

اما همین طور که اعتراض پیش می رود به هر سویی حرکت می کند .به نظر می رسد این یکی ریشه های کم عمقی دارد. رهبران اندکی حضور دارند و سازماندهی کمی وجود دارد. نهادها و سازمان ها نه پشت سر معترضان صف کشیده اند و نه آنان را راهنمایی می کنند. معترضان فاقد برنامه مشترک هستند. در ان سو نیز نشانه اندکی از شکاف در رهبری یا نهادهای قهری دولت دیده می شود. اگر رفراندومی برگزار شود پاسخ به دولت کنونی «نه» است، اما این پاسخ به تنهایی سبب ایجاد و شکل گیری یک دولت جایگزین نمی‌شود.

پس این اعتراض با اعتراض هایی که شاه را در سال 1979 سرنگون کرد یا حتی "جنبش سبز" ایران در سال 2009 بسیار متفاوت است. آن دو بیشتر شبیه برخی از شورش های بهار عربی در سال 2011 هستند. اکثر اعراب در کشورهای که جنبش عربی به راه افتاد اذعان دارند که اکنون چندان وضعیت بهتری ندارند. جنگ‌هایی که هنوز در داخل سوریه، لیبی و یمن با گذشت بیش از یک دهه از شروع آن اعتراض ها ادامه دارد، باعث می‌شود بیشتر در این باره درنگ کنیم .

پس منطقی است که ایالات متحده این بازی را  بخواهد همچنان ادامه دهد.اولین نکته تشخیص این موضوع است که خارجی‌های خوش‌نیت نمی‌توانند بر میهن‌پرستی دولت‌های محلی، حتی دولت‌های سرکوبگر، غلبه کنند. ایرانیان باید احساس کنند که سرنوشت شان در دستان خودشان است. ایرانیان عواقب و نتایج اعمال خود را در زندگی می بینند......

منبع و ادامه : هیل

نظرات

پست‌های پرطرفدار