زنان ایران، قهرمانان سال 2020
تایم: در زمستان سال 1396 زن جوانی به نام ویدا موحد بالای یک سکو برق در خیابان انقلاب، جایی که یکی از شریانهای شلوغ مرکز تهران است ایستاد و روسری سفید خود را به چوب آویزان کرد. کار او به عنوان یک عمل خلاف قانون ، به طرز شگفت انگیزی صلح آمیز بود و ظاهر یک پرچم سفید تسلیم را نشان می داد. با این حال، ویدا موحد با بی حجابی خود، قوانین پوشش نظام را به چالش می کشید. او یک ساعت در آنجا ماند تا اینکه به دلیل قانون شکنی دستگیر شد. تصاویری از اقدام بیصدا و شجاعانه او در اینستاگرام پخش شد. یک ماه بعد دانشجوی کارشناسی ارشد به نام نرگس حسینی در همان خیابان همان اقدام را انجام داد. به زودی، زنان بیشتری اقدام مشابهی را انجام دادند و جنبش اینان نامی برخود گرفت که همه چیز از آنجا شروع شد: #دختران خیابان انقلاب.
زمانی که در اوایل دهه 20م در تهران زندگی میکردم و ستونی به نام «جهاد رژ لب» در مجله تایم مینوشتم، با پوشیدن لباس هایی با رنگهای درخشان و مانتوهای تنگتر و کوتاهتر، قوانین را زیر پا میگذاشتیم، سیاه و سرمهای کدهای لباس رسمی هستندو ما از آن پیروی نمی کردیم و با پوشیدن چنین لباس هایی قوانین را زیر پا میگذاشتیم. نوعی فردیت در لباس پوشیدن که به منظور از بین بردن تمایز بود. این راهی بود برای خودداری از رفتاری مانند یک شهروند نمونه اسلامی داشتن. همچنین می خواستیم نشان دهیم که دولت طرحش شکست خورده و ما دیدگاه محافظه کارانه آنان را در مورد زنان به عنوان همسران و مادران وظیفه شناس رد می کنیم. اینان افرادی از به اصطلاح نسل Y ( نسلی که بین اوایل دهه 1980 و اواخر دهه 1990 به دنیا آمده باشد) بودند که تظاهرات دختران خیابان انقلاب را در اواخر دهه 2010 هدایت کردند، گل ها و نشان هایی را در نقاطی که محل اعتراض بودند گذاشتند و به نسل بعدی نشان دادند که نافرمانی مدنی چقدر می تواند قدرتمند باشد و نابرابری را به چالش بکشد.
این زنان جوان اکنون در خیابان ها حضور دارند. جنبشی که آنان رهبری می کنند تعلیم یافته و بر مبنای اطلاع و تجربه است. جنبشی لیبرال، سکولار، برخواسته از توقعات بالا و گریزان از عادی بودن است: دانشگاه و سفرهای خارجی، مشاغل مناسب، دسترسی به فروشگاه اپل، داشتن نقش معنادار در سیاست، آزادی گفتار و پوشش برخی از خواسته هایشان است. این جنبش کاملاً متفاوت از پیشینیان خود است. گاهی اوقات آنان بیشتر شبیه نسل موسوم به Z و فراملیتی هستند تا ایرانی : آنان گیاهخوارند و نام های غیر اسلامی برای خود برمی گزینند. آنان بچه نمی خواهند. من اغلب به این فکر کرده ام که چه چیزی این افراد را اینقدر سرکش کرده است، زیرا شخصیت و ویژگی ها شان حتی پیش از قتل وحشیانه مهسا (ژینا) امینی 22 ساله مشهود بود.مهسا که در ایستگاه مترو توسط پلیس اخلاقی به علت عدم رعایت اجرای قانون حجاب دستگیر شد و مرگ او پس از دستگیری در 16 سپتامبر، سبب به راه افتادن طولانی ترین قیام در تاریخ 43 ساله جمهوری اسلامی شد. میانگین سنی معترضان دستگیر شده به طور قابل توجهی پایین است. مقامات ایرانی تخمین می زنند میانگین سنی معترضان 15 سال است. من فقط می توانم نتیجه بگیرم که وقتی آرزوهای یک نسل برای آزادی به طرز وسوسه انگیزی در دسترس به نظر می رسد، محدودیت های باقی مانده تحقیرآمیزتر به نظر می رسند.....
طی چند سال گذشته عملا زنان ایرانی حجاب اجباری را کنار گذاشته بودند: «تابستان گذشته به خاطر برخی مسائل اداری وقتی به ادارات رفتم از آزادی پوشش زنان جوان شاغل شگفتزده شدم و با پوشش خود که شامل یک لباس سیاه گشاد مشکی و یک روسری سرمهای بود، احساس مسخرگی کردم؛ انگار توریستی هستم که تمام کتابهای راهنمای سفر را اشتباه خوانده است. وقتی یکی از اقوام به من گفت که برای رانندگی بدون روسری جریمههای زیادی دریافت کرده و نزدیک بود که گواهینامه رانندگیاش تعلیق شود، متاثر شدم. او موظف به شرکت در یک سخنرانی جمعی اخلاقی در حد مدرسه راهنمایی شد و پس از تعهد به رعایت قوانین حجاب، جریمههایش لغو شد».
جمهوری اسلامی طی چند سال گذشته نسبت به پس زدن حجاب رسمی توسط زنان کشور آگاه و هراسناک شده بود؛ برای نمونه زمستان پارسال، بر فراز بزرگراه مدرس در تهران به جای بیلبوردهای دلهرهآور معمول یک زن مومن چادر مشکی با پیامی پرخاشگر درباره حیا و عفت، چشماندازی از زنی با حجابی مینیمالیستی در حال صعود به قله کوه با پیام «شما مسیر را ترسیم میکنید. خودت را پیدا کن»، نصب شده بود....
نظرات
ارسال یک نظر