چه چیزی لازم است تا مردم ایران رژیم را سرنگون کنند؟
گاردین: در 12 هفته گذشته، احساسات انقلابی درهمه شهرهای فلات ایران موج می زند. این رشته از اعتراض ها با مرگ مهسا امینی، زن جوان کرد در 25 شهریور و پس از دستگیری و مرگ او توسط پلیس اخلاق در تهران به راه افتاد. این جنبش از ابتدا دارای ویژگی فمینیستی بود، اما همچنین شهروندان طبقات و قومیت های مختلف را حول یک محور مشترک برای زمین زدن جمهوری اسلامی متحد کرده است. ایران جنبشهای اعتراضی متعددی را در یک دهه و نیم گذشته پشت سر گذاشته است و رهبر عالی کشور، علی خامنهای، هر یک را با ترکیبی از برخورد تند و بهرهبرداری ماهرانه از اختلافات درونی مخالفان، به راحتی سرکوب کرده است. اما این بار، مقاومت و اتحادی که مخالفان رژیم از خود نشان دادند، الگوی قدیمی ناآرامی های دوره ای را به دست فراموشی سپرده است. ایران وارد یک دوره از اعتراض های متوالی شده که در آن جمهوری اسلامی باید در برابر امواج متعدد و پشت سرهم خشم عمومی از خود دفاع کند.
نیروهای امنیتی، حداقل 448 نفر از جمله 60 کودک و 29 زن را به قتل رسانده و 17000 نفر را بازداشت کرده اند. به گفته هادی قائمی از مرکز حقوق بشر ایران مستقر در نیویورک، سی و شش معترض به جرائم بزرگی متهم شده اند، از جمله چندین نفر که متهم به قتل اعضای نیروهای امنیتی هستند. با این حال، مقامات اصرار دارند که آنها در سمت خویشتن داری اشتباه کرده اند. در 9 نوامبر، فرمانده نیروی زمینی ایران هشدار داد که خامنهای فقط باید کلمه ای بگوید تا آشوب ها خوابانده شود. او گفت مخالفان «بدون شک جایی در کشور ندارند».
اما هر روز تظاهرات تازهای برگزار میشود، چه در دانشگاهها، چه در خیابانها و چه در گورستانهایی که قربانیان گلولهها و حملات پلیس در آن جا دفن میشوند. هر گاه معترضی کشته شود، مطمئن باشید تا 40 روز دیگر که ایام عزاداری شیعیان ادامه دارد و به اوج می رسد. احتمال مرگ و میر بیشتری وجود دارد و چرخه وحشی گری و ارتجاع گسترش می یابد. این چرخه مرگهای منجر به تشییع جنازه، اعتراضات و مرگهای بیشتر می شود این همان چیزی ست که رژیم شاه را در سال 1978 از بین برد و با فرار او از ایران در ژانویه 1979 به اوج خود رسید.
این جنبش بدون نام، بدون رهبر، متمایز و انعطاف پذیر است. این منبع عظیم یعنی نارضایتی پنهان زنان از وضعیت و جایگاه خود به عنوان شهروند درجه دوم تا کنون مورد بهره برداری قرار نگرفته بود. این امر چنین منبعی را به یک دارایی قدرتمند تبدیل کرده و در حال حاضر موفقیت های بسیاری را به ثمر رسانده است، هرچند شاید برخی از این نتایج بدست آمده قابل برگشت باشد اما برای اولین بار از اوایل انقلاب، تعداد قابل توجهی از زنان در شهرهای سراسر کشور بدون هیچ گونه حجابی به کار و زندگی خود می پردازند. در 4 دسامبر، دادستان عمومی ایران اعلام کرد که پلیس اخلاق «تعلیق شده است» این امر نشاندهنده سیاست مقاماتی ست که از ابتدای اعتراض ها قابل تشخیص بود. یعنی چشم پوشی از زنان بی حجاب به امری دائمی بدل شده است. اما گروهی در رسانه های اجتماعی با دیدگاهی منفی به این موضوع پرداخته اند که گفته های دولت یک ترفند برای ایجاد تفرقه و تضعیف مخالفان است.
علاوه بر رادیکالیسم اجتماعی که زنان معترض به درون جنبش تزریق کرده اند، بخش دیگر و تازه این جنبش جوانگرایی آن است. از ایرانیان مسنتر یعنی کسانی که در خانه میمانند و نگران بچههای معترض خود هستند، یا با اکراه آنان را همراهی میکنند تا از آسیب دور بمانند اغلب عبارت «ترس از بین رفته است» شنیده میشود.....
نظرات
ارسال یک نظر