فقط یک ساعت رانندگی تا پایان تحریم ها!


​​​​​​​نگران نباشید ،دیگر چیزی نمانده است .یک ساعت دیگر کنار دریا پیاده می شویم ،تنی به آب می زنیم و بعد دیگر هر چقدر دلتان خواست می توانید شلنگ تخته بیاندازید. راننده به مسافران خسته و گرما زده و کلافه وعده می دهد .چهار دهه هست که وعده بهشت می دهد. وعده رسیدن .اما دیگر طاقت مسافران تاب شده و دلشان می خواهد خودشان را از شیشه به بیرون پرت کنند .از اساس کارش را به وعده و وعید شروع کرد .تمام ماشین را کثافت برداشته است . چند نفری تا توانسته اند توی ماشین بالا آورده اند . بوی تعفن همه را خفه کرده است. همه پنجره سفت و سخت شیشه هاشان بالا کشیده شده و کسی اجازه هم ندارد پنجره ها را باز کند . شاید اصلا باز نشود و تنها بادی هم که از پنجره راننده میاید بوی مرده می دهد . چند نفری هم توی ماشین تا توانسته اند هر کاری دلشان خواسته کرده اند . هم جیب مسافران را زده اند و و هم چشمشان دنبال بعضی ها ست .راننده حتی کاست نوارش را عوض نمی کند . در طی این مدت هر چه نوار نوحه و عزا داشت برای مسافران پخش کرد و حالا هم که یک ساعتی بیشتر به ساحل نمانده حاضر نیست نواری از خاطرات شمال پخش کند....
هر روز بر لیست تحریم ها اضافه شده، لیستی از شرکت ها و افرادی که گاه ناشناس هستند هر چند وقت اعلام می شود، اما در پرده پنهان امور نقش دارند. باتلاق تحریم ها هر روز ما را فرو برده ف همان تحریم های بی اثر.
 دیگر اگر در روزنامه های داخلی و خارجی این را نشنویم و نخوانیم سردرگم می شویم. هر روز بیشتر از دیروز. مضحک تر وشاید نه چندان دردناک. چقدر تحریم دوست داریم؟!!!


نظرات

پست‌های پرطرفدار