چرا تحریمها به معترضان در ایران آسیب میزند؟!
فارین افرز: مرگ بسیار مشکوک مهسا امینی 22 ساله در شهریور 1391 - که پس از دستگیری و ضرب و شتم او توسط پلیس اخلاق اتفاق افتاد - لحظه ای سرنوشت ساز برای مردم ایران بود. این حادثه موجی از خشم را برانگیخت که به اعتراضات در سراسر کشور دامن زد. این تظاهرات به دلیل نمایشی از شجاعت ها، به ویژه از سوی زنان ایرانی، و همچنین برای همبستگی قومی و طبقاتی، قابل توجه بود. در چند هفته اول، معترضان رفت و آمد در خیابان ها را مختل کردند و پردیس های دانشگاهی را در ده ها شهر تعطیل کردند. بسیاری از ناظران معتقد بودند که این تظاهرات را حتی مراحل اولیه یک انقلاب نامید.
اما با گذشت بیش از هفت ماه از شروع چنین ناآرمی هایی، جمهوری اسلامی همچنان پابرجاست. علیرغم سابقه طولانی ایران در جنبشهای اعتراضی تودهای و خشم گسترده و حق طلبانهای که در سراسر جامعه ایران ابراز شده اند، اما تظاهرات کوچک و پراکنده باقی ماندند و البته اکنون تا حد زیادی فروکش کردهاند. اذعان به گستردگی محدود اعتراضات، تلاش سازمان دهندگان و فعالان در ایران را کم ارزش نمی کند. برعکس، همه کسانی که معتقدند ایران به تغییر سیاسی اساسی نیاز دارد، با ظرفیت آشکارا فروکش یافته مردم ایران برای بسیج سیاسی دست و پنجه نرم کنند. در حالی که در سالهای اخیر موجهای اعتراضی متعددی در ایران وجود داشته است، اما هیچکدام به اندازه جنبش سبز ۲۰۰۹ که میلیونها ایرانی را به خیابانها آورد، برابری نداشت.
آخرین جنبش اعتراضی تا حدی به دلیل واکنش خشونتآمیز دولت شکست خورد: بیش از 500 تظاهرکننده توسط نیروهای امنیتی کشته شدند. اما معترضان ایرانی پیشتر نیز با خشونت نیروهای امنیتی روبرو شده بودند. به نظر می رسد یک عامل مهم تر، بحران اقتصادی مداوم ایران است که با تورم بالا و رشد اقتصادی ضعیف مشخص می شود. چنین ترکیبی از بحران منجر به کاهش 20 درصدی مصرف سالانه خانوارها بین سال های 2010 تا 2020 شد. در همین دوره، خط فقر با 10 درصد افزایش به 30 درصد رسید. سالها تحریمهای کشنده، که سوءمدیریت داخلی دولت را تشدید کرد، اکثر ایرانیها را چنان از نظر مالی ناامن کرده که دیگر نمیتوانند به عنوان عوامل یک تغییر نقش خود را برعهده بگیرند.....
نظرات
ارسال یک نظر