آنچه اغلب ما در مورد توافق هسته ای ایران اشتباه می کنیم؟
فارین پالسی: پنج سال پیش ، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، ایالات متحده را از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، یک توافق چندجانبه در سال 2015 که محدودیت هایی را بر برنامه هسته ای ایران اعمال می کرد، خارج کرد. هر چند هر دو دولت ترامپ و بایدن وعده داده بودند که راه حل بهتری برای این مشکل پیدا خواهند کرد، اما امروز بحران هسته ای ایران بدتر نیز شده است. فشارهای اقتصادی و خرابکاری های خارجی، تهران را از افزایش پیوسته توانمندی های غنی سازی اورانیوم خود باز نداشته است.رژیم در صورتی که تصمیم بگیرد،تنها چند هفته یا چند روز، از توانایی تولید مواد شکافتپذیر کافی برای ساخت یک سلاح هستهای، فاصله دارد.
اگرچه احیای دوباره برجام به طور فزاینده ای غیرمحتمل شده ، اما درک چگونگی کارکرد این پیمان– و آنچه در این میان از دست رفته – برای تلاش های جهانی برای منع اشاعه سلاح های هسته ای در آینده ضروری است.
بیشتر بحثها درباره توافق ایران بر موارد اشتباه متمرکز است. منتقدان استدلال میکنند که این پیمان شامل موارد سهل انگارانه ای در درون خود بود زیرا حق ایران برای غنیسازی اورانیوم را به رسمیت میشناخت. همچنین بسیار محدود بود چراکه شامل بندهای غروب و پایانی نیز بود. یعنی نظارت ها یک جایی پایان می یافت. همچنین بسیار محدود است، چرا که نتوانست به سایر فعالیتهای نگرانکننده، مانند برنامه موشکهای بالستیک ایران و حمایتش از گروههای خشن در خاورمیانه رسیدگی کند. در همین حال، مدافعان این پیمان تاکید میکنند که این توافق اجازه نظارت و راستیآزمایی بینالمللی بیسابقه بر برنامه هستهای ایران را میدهد. اما هر دو گروه توجه کمتری به تأثیر توافق بر تواناییهای هستهای واقعی ایران دارند.
همانطور که رویدادهای اخیر نشان می دهد، دیپلماسی نمی تواند کشورها را از اخراج بازرسان، قطع دوربین های نظارتی یا از سرگیری فعالیت های ممنوعه باز دارد. با این حال، کسانی که برجام را به عنوان یک توافق ضعیف رد می کنند، تمایل دارند کارکرد این توافق در جلوگیری از اشاعه سلاح هسته ای، نادیده بگیرند. این موضوع بحث عمومی را نیز منحرف می کند. بهجای تمرکز بر ویژگیهای برگشتپذیرتر برجام، باید بر آنچه که آن را واقعاً منحصربهفرد می کرد، تمرکز کنیم. موفقیت دیپلماسی در عقب انداختن برنامه هسته ای پیشرفته تر، امری غیرعادی است. و به نوعی، برجام موفق به انجام این کار شد.
گسترش سلاحهای هستهای اغلب به صورت یک حالت دوگانه دیده و بررسی میشود: دولتها یا سلاح هستهای دارند یا ندارند. به همین دلیل است که گفتگوها در مورد اشاعه معمولا حول محور «گسترش» سلاح ها یا زمانی که یک کشور برای جمع آوری مواد شکافت پذیر کافی برای یک دستگاه هسته ای نیاز دارد، می چرخد.به طور کلی، این امر به معنای در اختیار داشتن 25 کیلوگرم اورانیوم با درجه خلوصی که برای ساخت سلاح هسته ای بکار می رود یا چهار کیلوگرم پلوتونیوم جدا شده است. تخمینهای بیان شده درباره یک روند حرکت به سوی ساخت سلاح یا همان گریز هسته ای، عوامل متعددی را در نظر میگیرند، از جمله اینکه دولتها چقدر مواد شکافتپذیر دارند، چقدر سریع میتوانند بیشتر تولید کنند و چقدر طول میکشد تا ذخایر موجود را به درجه تسلیحات برسانند.
با این حال، گریز هسته ای به خودی خود یک معیار گمراه کننده است......
نظرات
ارسال یک نظر