فساد از قانون جاذبه پیروی می کند، شیرابه بد بوی فساد از بالا بر سر ملت می ریزد!
فرهنگ ثروت های باد آورده باید متوقف شود ! باد آمد و همه ما را برد و شما در خانه مستحکم خودت نشسته ای و حالا می گویی این باد باید متوقف شود؟! باد هم نه طوفانی بود . چهار دهه است فرهنگ کار و کوشش به سخره گرفته شده ، کسی که کار کند و عرق بریزد ابله ای بیش نیست ، چهار دهه هست که فساد و باند بازی ، پول های باد آورده را به دامن کسانی ریخت که کار نکردند ، تلاش نکردند و ثروتمند شدند. وقتی ملتی به کار کردن باور ندارد و روح معامله گری در زندگیش همگانی می شود چطور می شود او را به دریافت مزد برابر با کار تشویق نمود. فساد هم از قانون جاذبه پیروی می کند. از بالا سرازیر می شود و سر و روی پایین دست ها را آلوده می کند . این شیرابه بد بو، چهار دهه است که بر سر ما می ریزد حال آنکه جمهوری اسلامی همواره مدعی مبازره با آن بوده است . عدد ها بزرگ و بزرگ تر شد و صف تاراج برندگان، طولانی تر. چه آنان که بردند و گریختند و چه آنان که دستگیر و اعدام شدند. سلطان ها یا چفی به گردن ها؟!!
فساد از قانون جاذبه پیروی می کند، شیرابه بد بوی فساد از بالا بر سر ملت می ریزد. بنابراین آسان و روشن همگان می دانند که شیرابه اش از کجا روان است. پنهان کردنی هم نیست. سال هاست در جریان است. تقدیس پذیر هم دیگر نیست.اگر دیگر نابرابریم در اندازه فساد است نه در کار و کوشش.
احساس نابرابری را نمیتوان مانند نابرابری با شاخصی چون ضریب جینی اندازه گرفت، اما با مشاهده میتوان به وجود این احساس بین مردم پی برد و با نظرسنجی حدود و ثغور آن را سنجید که در جامعه فزونی یافته یا کمتر شده است. در حال حاضر قرائن و شواهد نشان میدهد احساس نابرابری و بالاتر از آن احساس بیعدالتی و نابرابری غیرمنصفانه بیشتر شده است. مردم نسبت به نابرابری تا این اندازه حساس نیستند که نسبت به نابرابری غیرمنصفانه و ناموجه.
در حال حاضر احساس بیعدالتی در توزیع ثروت در جامعه ما بسیار بالا رفته و دلیل آن ثروتهای بادآورده، حقوقهای نجومی و رانتجوییهاست. وقتی مردم میبینند فرد بسیار جوانی، بدون داشتن صلاحیت فردی و حرفهای مدیر یک موسسه بزرگ دولتی یا یک شرکت عظیم خصولتی شده و این مقام را صرفاً در ارتباط با قدرت و نفوذ سیاسی به دست آورده و از این طریق ثروت زیادی جمع کرده است، سرخورده و عصبانی میشوند. این اتفاق به سرمایه اجتماعی، اقتصاد کشور و به وحدت و انسجام ملی ضربه میزند و خطرناک است. برای بهبود این وضعیت و کاهش تهدید احساس نابرابری، که هماکنون فزاینده است، باید به ریشهها پرداخت. ریشه این رخدادها عمدتاً در ساختار دولتی اقتصاد و حامیپروری نهفته است، تا اقتصاد دولتی و تحت سیطره قدرت سیاسی است انواع و اقسام امتیازها، رانتها و انحصارها در بخش دولتی و حتی بخش خصوصی به وجود میآید، چون گروهی از بخش خصوصی هم میتواند از رانتهای توزیعی دولت بهره ببرد. بخش خصولتی هم که به طریق اولی کاملاً غوطهور در رانت است و رشد کرده و با امتیازات انحصاری بزرگ شده. همه این رخدادها جلو چشم مردم اتفاق افتاده است، این اطلاعات مانند گذشتهها دیگر پنهان از چشم مردم نیست، فراگیری شبکههای اجتماعی باعث شده است مردم اطلاعات زیادی در اختیار داشته باشند؛ ضمن اینکه بسیاری از تازه به دوران رسیدهها و ثروتمندان رانتی در همین شبکههای اجتماعی خودشان را به نمایش میگذارند و فخرفروشی میکنند.
احساس نابرابری را نمیتوان مانند نابرابری با شاخصی چون ضریب جینی اندازه گرفت، اما با مشاهده میتوان به وجود این احساس بین مردم پی برد و با نظرسنجی حدود و ثغور آن را سنجید که در جامعه فزونی یافته یا کمتر شده است. در حال حاضر قرائن و شواهد نشان میدهد احساس نابرابری و بالاتر از آن احساس بیعدالتی و نابرابری غیرمنصفانه بیشتر شده است. مردم نسبت به نابرابری تا این اندازه حساس نیستند که نسبت به نابرابری غیرمنصفانه و ناموجه.
در حال حاضر احساس بیعدالتی در توزیع ثروت در جامعه ما بسیار بالا رفته و دلیل آن ثروتهای بادآورده، حقوقهای نجومی و رانتجوییهاست. وقتی مردم میبینند فرد بسیار جوانی، بدون داشتن صلاحیت فردی و حرفهای مدیر یک موسسه بزرگ دولتی یا یک شرکت عظیم خصولتی شده و این مقام را صرفاً در ارتباط با قدرت و نفوذ سیاسی به دست آورده و از این طریق ثروت زیادی جمع کرده است، سرخورده و عصبانی میشوند. این اتفاق به سرمایه اجتماعی، اقتصاد کشور و به وحدت و انسجام ملی ضربه میزند و خطرناک است. برای بهبود این وضعیت و کاهش تهدید احساس نابرابری، که هماکنون فزاینده است، باید به ریشهها پرداخت. ریشه این رخدادها عمدتاً در ساختار دولتی اقتصاد و حامیپروری نهفته است، تا اقتصاد دولتی و تحت سیطره قدرت سیاسی است انواع و اقسام امتیازها، رانتها و انحصارها در بخش دولتی و حتی بخش خصوصی به وجود میآید، چون گروهی از بخش خصوصی هم میتواند از رانتهای توزیعی دولت بهره ببرد. بخش خصولتی هم که به طریق اولی کاملاً غوطهور در رانت است و رشد کرده و با امتیازات انحصاری بزرگ شده. همه این رخدادها جلو چشم مردم اتفاق افتاده است، این اطلاعات مانند گذشتهها دیگر پنهان از چشم مردم نیست، فراگیری شبکههای اجتماعی باعث شده است مردم اطلاعات زیادی در اختیار داشته باشند؛ ضمن اینکه بسیاری از تازه به دوران رسیدهها و ثروتمندان رانتی در همین شبکههای اجتماعی خودشان را به نمایش میگذارند و فخرفروشی میکنند.
نابرابری فقط یک احساس نیست. می توان گروهی از مردم را در خیابان کشت، به سوی شان تیراندازی کرد. تایید و یا تکذیب کرد. اما باز می توان گروه بزرگتری را بدون تیراندازی، بدون دستگیری و شکنجه نابود کرد، مانند زامبی ها به میان جمعیت امیدوار فرستاد تا همگان را آلوده کنند. راهی که با فساد و چهار دهه ناکارآمدی در راستای تیراندازی مستقیم انجام شده است. این هم کشتار است، این هم مردن است. ناامید شدن و گریختن و بیکاری و فقر و فساد و ... دارد اما تیراندازی مستقیم است وقتی چشم در چشم همگان با وقاحت نگاه می کنیم و نمی پذیریم. این قطار پیشرفت است حتی اگر زامبی ها سوارش شوند.می توانیم درمانش کنیم و باز اعلام نمی کنیم و دروغ می گوییم.
یکی از مواردی که در تولید ثروت شبه قانونی موثر است واگذاری امتیاز هاست. و این برمی گردد به نیاز دولت و دولتیان به پول و یا به بی خبری و عدم توجه به کار کارشناسی. می بینید امتیازهایی واگذار می شود که اغلب هم نامحدود است و نظارتی هم بر کار نیست و بدیهی است که چه اتفاق هایی می افتد. برای این کار باید تبعیضهای صلاحیتی، قیمتگذاری در ارز، سود بانکی، کالا، خدمات ، امتیازات ویژه صادرات، واردات، واگذاری های غیر شفاف... و در یک کلام رانت را از میان برد. ساختار بیش از فرهنگ منبع ثروت بادآورده است.
چهار دهه است که به مردم در عمل یاد داده ایم اگر کسی عرق بریزد، حماقت کرده است، راه هایی کار نکردن را به ایشان آموخته ایم، در فسادی که بدان پابندیم و نیاز داریم ، شریکشان کرده ایم، آلوده شان کرده ایم.
دیر از خواب بیدر شدیم. سیل فساد ما را خواهد برد، شما راه هم ....
نظرات
ارسال یک نظر