غرب خود را برای فروپاشی و تجزیه روسیه آماده می کند
فارین پالسی: عملکرد ضعیف روسیه در میدان نبرد اوکراین در کنار این باور فزاینده که تهدید هستهای پوتین، رئیسجمهور روسیه را نباید واقعی تلقی کرد، به تحلیلگران غربی و مخالفان روسی جرأت این را داده است تا آشکارا خواستار تجزیه روسیه شوند. این افراد به فدراسیون بزرگ روسیه اشاره می کنند، یعنی جانشین اتحاد جماهیر شوروی که از 83 نهاد فدرال، از جمله 21 جمهوری غیر اسلاو تشکیل شده است.
کمیسیون امنیت و همکاری در اروپا، یک آژانس مستقل دولتی ایالات متحده با اعضایی از مجلس نمایندگان، سنا و وزارتخانه های دفاع، ایالت و بازرگانی ایالات متحده، اعلام کرده است که تجزیه روسیه باید یک "هدف اخلاقی و استراتژیک" باشد. مجمع ملل آزاد پس از روسیه، متشکل از سیاستمداران و روزنامه نگاران تبعیدی از روسیه، در اوایل سال جاری نشستی را در پارلمان اروپا در بروکسل برگزار کرد و در حال تبلیغ سه رویداد در شهرهای مختلف آمریکا در این ماه است. حتی دست به انتشار نقشه ای از روسیه تجزیه شده را زده است که بر اساس آن به 41 کشور مختلف تقسیم شده است، آنهم در دنیای پس از پوتین، با فرض اینکه او در اوکراین شکست بخورد و از قدرت برکنار شود.
تحلیلگران غربی به طور فزاینده ای این نظریه را مطرح می کنند که فروپاشی روسیه در راه است و اینکه غرب نه تنها باید برای مدیریت هر گون آغاز احتمالی جنگ های داخلی بعدی آماده شود، بلکه باید با جذب کشورهای جانشین غنی از منابع در قلمرو خود، از این شکست بهره مند شود. این تحلیلگران استدلال می کنند که وقتی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 فروپاشید، غرب غفلت کرد و نتوانست از این فرصت مهم به طور کامل استفاده کند. اکنون باید استراتژی پایان دادن به تهدید روسیه را یک بار برای همیشه به سر انجام برسد. یعنی غرب بهجای اینکه یک رمپ و فرصتب به پوتین برای بازگشت ایجاد کند چنین رویه ای را دنبال کند.
اما بسیاری دیگر، روسیه را تهدیدی جدیتر برای صلح و امنیت جهانی میدانند و نسبت به تضعیف چنین دشمنی هشدار میدهند. آنهم حتی زمانی که از نظر نظامی و اقتصادی ضعیفتر از غرب است، هنوز تقریباً 6000 کلاهک هستهای، شبهنظامیان مسلح و منابع وسیع در اختیار روسیه قرار دارد.
یانوش بوگایسکی، یکی از همکاران ارشد بنیاد جیمزتاون، اخیرا کتابی به نام وضعیت شکست خورده: راهنمای فروپاشی روسیه نوشته است. او استدلال میکند که تحریمهای غرب اقتصاد روسیه را تحت فشار قرار داده و «در بسیاری از مناطق به خاطر کاهش بودجه ناآرامی هایی وجود دارد». او البته از ارائه تضمین های امنیتی به پوتین دفاع می کند.
افراد دیگر که با این تفکر موافق هستند، می گویند شکست پوتین در اوکراین، تبار مرد قدرتمند را از بین می برد و او را به عنوان یک رهبر ضعیف معرفی می کند. هنگامی که نخبگان در جمهوری های غیر اسلاو احساس کنند مسکو نه آنقدر ثروتمند است که بتواند جیب شان را پر کند و نه از نظر نظامی آنقدر قوی که مخالفان آنها را سرکوب کند، قیام خواهند کرد.
سرگئی سوملنی، مدیر مرکز ابتکار تاب آوری اروپا در برلین و سردبیر سابق شبکه تلویزیونی تجاری روسیه RBC-TV، گفت که پوتین با فاسد کردن نخبگان آنها و القای ترس از درگیری به سبک چچن، کشورهای مختلف را کنترل می کند.
در سال 1991، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، 14 کشور روسیه استقلال خود را اعلام کردند. جنگ خونین در چچن چند سال بعد برای دلسرد کردن و از بین بردن جنبشهای استقلالطلب طراحی شد، در حالی که سیاستهای متمرکز پوتین جمهوریهای به ظاهر خودمختار را کاملاً زیر کنترل مسکو قرار داد.....
نظرات
ارسال یک نظر