رقص طولانی چین و روسیه

 


پراجکت سیندیکیت : تاریخ طولانی روابط چین و روسیه از دهه 1600 همواره نشان داده که روابط دوجانبه تنها زمانی که ظاهراً تعادل نظامی، سیاسی و اقتصادی بین دو طرف وجود داشته باشد، می تواند شکوفا شود . با طلوع ستاره چین در حالی که روسیه در باتلاقی خود ساخته اش فرو می رود،  بدین معنی ست که نشانه های واضحی وجود دارد که ممکن است دیگر چنین چیزی وجود نداشته باشد.

هنگ کنگ - از حدود آغاز قرن جاری، رهبران چینی که از مسکو  و رهبران روسیه که از پکن بازدید می کنند، از برخی چیزهای  در امان بوده اند. آنان اعلام کرده اند که روابط چین و روسیه وارد "بهترین دوره خود" شده است، به "جایگاه بی نظیر" رسیده و به "سطح بالایی از اعتماد متقابل" و بی سابقه رسیده است.

چنین ادعاهایی به ما چیزهایی در مورد روابط چین و روسیه به شکل امروزی می گوید. اما برای درک چگونگی تکامل آن تا این مرحله، و اینکه چگونه ممکن است در آینده تغییر کند، باید گذشته را بررسی کنیم.

رویارویی این دو قدرت در قرن هفدهم شروع شد .پس از اینکه سلسله چینگ (مانچو) چین را در سال 1644 فتح کرد، با دو نوع متمایز از روس ها مواجه شدند: اعضای هیئت های تجاری و دیپلماتیک که از جهت غرب وارد شدند. و قزاق هایی که از سیبری عبور کرده بودند و غارتگری را در امتداد حاشیه شمال شرقی قلمرو چینگ در دره رودخانه آمور آغاز کردند. کینگ گروه اول را Eluosi (تلاش "روسی") و دومی را Luocha ("شیاطین گوشتخوار") نامید.

با این حال، تا سال 1670، چینگ به این نتیجه رسیده بود که Eluosi و Luocha هر دو با یک قدرت جدید مهیب در غرب و شمال چین مرتبط هستند. امپراتور چینگ، کانگشی، متعهد شد که غارتگران قزاق را ابتدا با محاصره پاسگاه شان در آلبازین در سال های 1685-1686 بیرون کند. اما او همچنین تلاش کرد تا روابط چین و روسیه را روی پایه ای با ثبات و صلح آمیز برقرار کند و اذعان داشت: «اگر ما پیشروی کنیم آنان عقب نشینی می کنند و  هنگامی که ما عقب نشینی کنیم روس ها پیشروی می کنند. این درگیری پایانی نخواهد داشت و مرزنشینان در صلح نخواهند بود. .»

کانگ شی به تزار در مسکو نزدیک شد که این امر منجر به معاهده نرچینسک در سال 1689 شد. روسها موافقت کردند در ازای دسترسی به بازار پکن برای بازرگانان خود، از دره آمور عقب نشینی کنند. شایان ذکر است، این اولین موردی بود که دولت چین سندی را با یک قدرت خارجی با شرایط تقریباً مساوی امضا می‌کرد (توسعه‌ای که تا حدی با این واقعیت توضیح داده می‌شود که چینگ‌ها از قومیت هان چینی نیستند). بنابراین صحنه برای یک دوره طولانی تعادل آماده شده بود.


مرزهای جدید
تحت این معافیت تازه ، چینگ بی طرفی روسیه را در درگیری خود با مغول های شورشی زونگار تضمین کرد و روس ها از حق فروش خز و سایر محصولات خود برخوردار شدند. آنان ابتدا از طریق کاروان های تحت کنترل دولت به پکن، و سپس از طریق بازرگانان خصوصی در کیاختا یک شرکت جدید در مرز روسیه و مغولستان تأسیس شد.

اما تنش ها همچنان باقی ماند. در دهه 1750، روسیه و چین تمام قلمرو بین خود را تقسیم کردند و مناطق مرزی بزرگ سین کیانگ، مغولستان و منچوری به منابع دائمی اصطکاک تبدیل شدند. با این حال، چینگ عجله ای برای وارد شدن به درگیری با همسایه شمالی خود نداشتند، و دولت سیبری تزار نیز نمی خواست در زمانی که روسیه  با پروس می جنگید، درگیر جنگ با چین شود.

بنابراین، تعادل میان دو کشور مانند تنش ها پابرجا ماند. هنگامی که زونگارها از بین رفتند، چینگ دیگر نیازی به حمایت ضمنی روسها در آن جبهه نداشت و تجارت مرزی در کیاختا گاهی به طور ناگهانی برای سالها  معلق می شد. علاوه بر این.....

منبع و ادامه : پراجکت سیندیکیت

نظرات

پست‌های پرطرفدار