طرح ب برای مهار جمهوری اسلامی
فارین افرز: هنگامی که جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده به قدرت رسید، مصمم به احیای توافق هسته ای 2015 با ایران، موسوم به برجام بود. توافقی که سلف او، دونالد ترامپ، به طور یکجانبه ایالات متحده را در سال 2018 از آن خارج کرد. جو بایدن به سرعت یک فرستاده ویژه برای آغاز مذاکرات با تهران و پنج قدرت بزرگی که همچنان طرف توافق هستند: چین، فرانسه، آلمان، روسیه و بریتانیا، منصوب کرد. او در اولین سخنرانی خود در برابر سازمان ملل اعلام کرد که دولتش "آماده بازگشت به پایبندی کامل" است و باور به دیپلماسی دارد تا ایران را متقاعد کند که همین روش را پیش بگیرد. البته دستیابی به یک توافق جدید دشوار خواهد بود. مقامات ارشد دولت بایدن و بسیاری از کارشناسان خارجی به یک توافق "طولانی تر و قوی تر" امیدوار بودند. اما تهران برنامه هسته ای خود را از زمان خروج دولت ترامپ به پیش برد و برای به عقب برگرداندن روند پیشرفت، بهای سنگینی را طلب کرد. بایدن با این وجود امیدوار بود که تیمش بتواند تفاهم جدیدی ایجاد کند که خطر گسترش سلاح های هسته ای را کاهش دهد.
علیرغم چالش های پیش رو، تلاش برای نجات این توافق برای بایدن منطقی به نظر می رسید. رئیسجمهور مشتاق بود که درگیریهای ایالات متحده پس از 11 سپتامبر را در خاورمیانه از بین ببرد و میخواست به جهان نشان دهد که پس از دوران پرآشوب ترامپ، واشنگتن دوباره به دیپلماسی متعهد خواهد ماند. احیای مجدد این توافق در برنامه بایدن برای بازگرداندن رهبری ایالات متحده در جهان نقش اساسی داشت و گامی ملموس در جهت رفع آسیب های بود که به اعتبار ایالات متحده و پس از ترک توافق توسط ترامپ وارد آمده بود.
اما همانطور که مایک تایسون بوکسور سرشناس یک بار گفت: "هر کس برنامه ای برای مشت زدن به صورت شما دارد." آرمان ها و نقشه بایدن درباره ایران نیز ضربات متعددی را متحمل شد. اولین مورد در فوریه 2022 رخ داد، زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرد و هماهنگی قدرتهای بزرگ را که امکان تحقق توافق هستهای را فراهم کرده بود، به طور غیرقابل برگشتی از بین برد. ضربه دوم در ماه اوت، زمانی که ایران ارسال هواپیماهای بدون سرنشین به روسیه را آغاز کرد، فرود آمد و تهران را به دشمنی برجستهتر و شرور بدل کرد. و سومین ضربه در سپتامبر وارد شد، زمانی که اعتراضات در سراسر ایران برعلیه وحشیگری های رژیم به راه افتاد و جهان را مبهوت خود کرد. این ضربات کنترل رژیم را تضعیف کرد، و هرگونه توافقی را که می توانست منابع عظیم جدید و خطرناکی را در اختیار تهران بگذارد، دور کرد. هر یک از این موارد به خودی خود برای شکل دادن چنین وضعیتی در مورد برجام کافی بود. این ضربات و مشت های پشت هم،کار را به ناک اوت کشاند.
با این حال، تا کنون، دولت بایدن به طور جدی در سیاست های خود در قبال ایران تجدید نظر نکرده است. دولت او که در گرداب جنگ اوکراین و رقابت با چین دست و پا می زند، در عوض به دنبال این است که در این محیط جدید با ابهام هدفمند به پیش برود و از معترضان حمایت نمادین کند و در عین حال روند یک توافق هستهای جدید را به طور غیر علنی آغاز کند. این استراتژی ممکن است به طور موقت از بروز بحران در ایران جلوگیری کند، اما نمی تواند به طور نامحدود جلوی فاجعه را بگیرد. در واقع چنین رکود و بی حرکتی ممکن است با تشویق ایران به در حاشیه ماندن یا بیشکیبایی اسرائیل منجر شود . بحران دیگری را سبب شود.....
نظرات
ارسال یک نظر